برنامه بازاريابي به شيوه دکتر راد - قسمت11

برنامه بازاريابي به شيوه دکتر راد

قسمت يازدهم

من محصولات يا خدمات عالی دارم و هيچ نيازي به بازاريابي ندارم.

بسیاری از صاحبان کسب وکار، خودشان را با این تفکر گول می زنند که اگر محصولات یا خدماتی عالی و متمایز داشته باشند، بازار از آنها خواهد خرید در حالی که: اگر شما بسازید، آن ها خواهند آمد. که اين، درکسب وکار، یک استراتژیِ به شدت اشتباه است. استراتژی است که بسیار گران تمام خواهد شد و نرخ شکست بالایی دارد. تاریخ پر است از محصولاتی که از لحاظ تکنولوژی عالی بودند اما از لحاظ تجاری شکست خوردند.

خوب بودن محصولات یا حتی عالی بودن محصولات شما به تنهايي کافی نیست. اگر می خواهید درکسب و کار خود موفق باشید، بازاریابی باید یکی از فعالیت های مهم شما باشد. از خود بپرسید، چه موقع یک مشتری می فهمد محصول یا خدمت شما تا چه اندازه خوب است؟ مسلما پاسخ این است: وقتی آن را بخرد.

اگر نخرد، هیچ وقت نخواهند فهمید محصولات یا خدمات شما تا چه اندازه خوب هستند. توماس واتسون در جمله ای معروف می گوید: تا زمانی که یک فروش رخ ندهد، هیچ اتفاقی نمی افتد. بنابراین لازم است به طور مشخص یک مفهوم مهم را بفهمیم، آن هم اینکه یک محصول یا خدمت خوب یک ابزار برای حفظ مشتری است. اگر ما به مشتریان خود یک تجربه محصول یا خدمت عالی بدهیم آنها بیشتر از ما خواهند خرید، افراد دیگر را به ما معرفی خواهند کرد و با تبلیغات دهان به دهان مثبت، برند شما را خواهند ساخت. با این حال، قبل از حفظ مشتری، لازم است به جذب مشتری (یا به عبارتی بازاریابی) فکر کنیم. موفق ترین کارآفرینان همیشه با بازاریابی شروع می کنند. در واقع محصول عالي، وفاداري و خريد مجدد را به همراه نمي آورد، اين بازاريابي است که مشتري و خريد او را به همراه مي آورد.

چگونگی نابود کردن یک کسب وکار

می خواهم یکی از راحت ترین و رایج ترین روش های نابود کردن کسب وکارتان را برای شما آشکار کنم، البته امیدوارم آن را انجام ندهید. چیزی که یقینا بزرگترین اشتباه است که صاحبان کسب وکارهای کوچک وقتی پای بازاریابی در میان باشد مرتکب می شوند. یک مشکل گسترده که دلیل شکست بازاریابی در بسیاری از کسب وکارهای کوچک است. اگر شما یک کسب وکار کوچک دارید، بدون شک کمی روی بازاریابی و تبلیغات فکر کرده اید. اینکه چه رویکردی قرار است اتخاذ کنید یا در تبلیغات خود چه چیزی بگویید. رایج ترین روشی که صاحبان کسب وکار در مورد این مسئله تصمیم گیری می کنند، تقلید کردن از رقبای بزرگ و موفق خود در صنعت است. به نظر منطقی می رسد. هر کاری که سایر کسب وکارهای موفق می کنند، انجام دهید و شما هم موفق خواهید شد. درست است؟ البته در واقعیت، این سریع ترین راه شکست خوردن است و مطمئن هستم این کار عامل بسیاری از شکست ها است. دو دلیل مهم این قضیه عبارتند از:

  1. شرکت های بزرگ برنامه کاری متفاوتی دارند.

شرکت های بزرگ برنامه کاری کاملا متفاوتی در مورد بازاریابی دارند. استراتژی ها و اولویت های آن ها، به طور قابل توجهی با شما متفاوت است. اولویت های بازاریابی شرکت های بزرگ چیزهایی مشابه موارد زیر است:

  • خشنود کردن هیئت مدیره
  • آرام کردن سرمایه گذاران
  • راضی کردن ذی نفعان عالی مرتبه
  • ارضا کردن پیش برداشت های مشتریان موجود
  • بردن جوایز تبلیغاتی و خلاقیت
  • خریده شدن سهام توسط کمیته های مختلف و سهامداران
  • کسب سود

اولویت های بازاریابی یک صاحب کسب و کار کوچک چیزی شبیه این است:

  • کسب سود

همان طور که می بینید یک دنیا تفاوت بین اولویت های بازاریابی شرکت های کوچک و بزرگ وجود دارد. بنابراین به طور طبیعی باید یک دنیا تفاوت بین استراتژی و اجرای آن وجود داشته باشد.

  1. شرکت های بزرگ بودجه مالی خیلی متفاوتی دارند.

استراتژی، بسته به اندازه شرکت تغییر می کند. فهمیدن این موضوع بسیار مهم است. آیا کسی که روی ساخت یک آسمان خراش سرمایه گذاری می کند، با فردی که روی ساخت یک خانه کوچک سرمایه گذاری می کند متفاوت نیست؟ البته که هست.

استفاده از همان استراتژی به سادگی روی یک مقیاس کوچک کار نمی کند. نمی توانید یک آسمان خراش یک طبقه بسازید. تمام 100 طبقه را لازم دارید.

دسترسی مستقیم داشتن به استراتژی‌های بازاریابی شرکت‌های بزرگ و معتبر جهانی قطعا برای هرکسی خوشایند است. البته بايد دقت کنيم که اين استراتژي ها مربوط به سازمان هاي بزرگ است. اما بعد از بررسی تمام این شرکت‌ها، ما متوجه شدیم که برخی عناصر در بین تمامی آن‌ها مشترک است. این عناصر عبارت‌اند از: روشی که برندها خودشان را معرفی می‌کنند، روشی که برند به مشتریان پاسخ می‌دهد و روشی که برند بر سر ارزش‌ها و ماموریتش پابرجا می‌ایستد.

نکته جالب دیگر در مورد این عناصر مشترک آن است که این عناصر می‌توانند توسط تمامی شرکت‌ها، اعم از بزرگ و کوچک، مورد استفاده قرار گیرند. در واقع، این تکنیک‌ها فقط به شرکت‌هایی با بودجه‌های تبلیغاتی میلیون دلاری تعلق ندارند. البته قطعا بسته به بودجه و توانایی‌ها، مقیاس استفاده از این تکنیک‌ها متفاوت خواهد بود.

صرف‌نظر از تمامی این موارد، اگر آمادگی رویارویی با موارد بزرگ و کارهای بزرگ را نداشته باشید، چگونه انتظار دارید که شرکت شما به یک شرکت بزرگ تبدیل شود؟

در ادامه، برترین عادات بازاریابی شرکت‌های بزرگ جهان در حوزه‌های مختلف ذکر شده است و ما عقیده داریم که این عادات به‌راحتی می‌توانند در هر کسب‌وکاری، صرف‌نظر از بزرگ یا کوچک بودن، با هدف سلطه بر بازار و متمایز بودن مورد استفاده قرار گیرند.

به یاد داشته باشید که یک شرکتِ بزرگ بودن فقط در فروش خلاصه نمی‌شود. بلکه، تاثیرگذاری و پایداری این تاثیر در ذهن مشتری است که شما را یک شرکت بزرگ جلوه می‌دهد.

 

 کوکاکولا (تداوم برند)

مطالعات صورت گرفته در سرتاسر جهان نشان داده است که کوکاکولا یکی از شناخته‌شده‌ترین نام‌های تجاری در جهان است. لوگوی قرمز و سفید آن‌ها در تمامی کشورهای جهان شناخته شده است و افراد برند کوکاکولا را با احساس خوب و سرحال بودن می‌شناسند.

اما کوکاکولا چگونه توانسته است چنین برند شناخته شده‌ای را خلق کند؟ پاسخ ساده است. کوکاکولا هویت برند و تداوم محصول خود را در طول 130 سال حفظ کرده‌ است. درحالی‌که سالیان زیادی از تاسیس کوکاکولا می‌گذرد، اما لوگو این شرکت همان لوگو اولیه باقی مانده است و شعارها و متون بازاریابی این شرکت نیز یک پیام واحد را ترویج می‌دهند. در واقع، این سطح از تداوم و مداومت در طول 130 سال است که کوکاکولا را به یکی از بزرگترین برندهای جهان تبدیل کرده است. امروزه کوکاکولا سهم عظیمی از بازار نوشیدنی‌ها را در اختیار دارد و محصولات متنوعی را تحت عنوان نام‌ها و برندهای مختلف روانه بازار می‌کند. اما مشهور‌ترین و محبوب‌ترین محصول این شرکت یعنی Coke در طول این سال‌ها تقریبا دست‌نخورده باقی مانده است. کوکاکولا به خوبی تاییدکننده این نظریه است که اگر می‌خواهید یک برند محبوب و شناخته شده را توسعه دهید، تداوم تنها راه این کار است.

کوکاکولا تقریبا سالیانه مبلغ 4.3 میلیارد دلار را روی بازاریابی و تبلیغات صرف می‌کند. کوکاکولا این قدرت را دارد که تمامی شیوه‌های بازاریابی در جهان را به کارگیرد. اما تداوم چیزی است که کوکاکولا انتخاب کرده است و این دقیقا همان عنصری است که این شرکت آمریکایی را از سال 1886 تا به امروز سرپا نگه داشته است. یکی از اشتباهاتی که ممکن است توسط بازاریابان و مالکان کسب و کارها صورت بگیرد، فقدان تداوم در بازاریابی و توسعه برند است. عوض کردن لوگو، برندینگ مجدد و پیروی کردن از ترفندهای جدید ممکن است وسوسه‌کننده باشد. اما آیا این موارد در طولانی‌مدت برایتان منفعتی خواهند داشت؟


 اپل (ایجاد یک جنبش)

شرکت اپل موفقیت‌هایش را یک‌شبه به دست نیاورده است. برای هرکسی که داستان این شرکت را دنبال کرده است می‌داند اپل در مسیر تبدیل شدن به یکی از بزرگترین شرکت‌های جهان، چه موانع و سختی‌هایی را پیش روی خود دیده است. یکی از مواردی که در این رقابت به اپل کمک کرد، توانایی این شرکت در ایجاد یک جنبش بود. این جنیش به برند کمک کرد تا به نوعی یک مکتب فکری را پایه‌ریزی کند. در تمامی تلاش‌های بازاریابی، اپل تنها به نمایش محصولاتش بسنده نمی‌کند، بلکه اپل این تصور را بوجود آورده است که محصولاتش چشم‌اندازی از آینده و تغییردهنده زندگی هستند.

 مطمئنا شرکت اپل تکنولوژی‌های پیشرفته و خارق‌العاده‌ای را توسعه داده است، اما برای هیجان زده کردن افراد معمولی از این طریق، اپل گجت‌های زیبایی را ساخته است که فقط به نردهای فناوری اختصاص ندارد. بازاریابی اپل کمک کرده است تا این تفکر بین افراد جا بی‌افتد که آن‌ها برای ارتقای زندگی خود به محصولات اپل نیاز دارند. اپل برای جذب مشتریانش سخت کار کرده و مجموعه‌ای از دنبال‌کنندگان را بوجود آورده است که دائما در مورد محصولات و معرفی‌های جدید هیجان‌زده هستند.

درحالی‌که برندهای رقیبی مانند سامسونگ و مایکروسافت با فناوری‌های مشابه در میدان رقابت نیز حضور دارند، اما این محصولات اپل هستند که افراد از شب تا صبح برای خرید آن‌ها جلوی اپل استورها صف می‌کشند. این محصولات اپل هستند که سرتیتر تمامی اخبار را به خود اختصاص می‌دهند. قطعا عوامل مختلفی باید در کنار یکدیگر قرار گیرند تا این حجم از طرفداری بوجود بیاید، اما استفاده و تقلید از این ترکیب برای تمامی شرکت‌ها امکان‌پذیر است.

در ابتدا، برند شما باید یک محصول نوآورانه و عالی داشته باشد که بتواند در زندگی افراد ادغام شود. حتی اگر این محصول یک محصول جدید است، اهمیتی ندارد. شما می‌توانید این محصول جدید را به گونه‌ای بازاریابی کنید که افراد و کسب و کارها به این نتیجه برسند که زندگی بدون این محصول ممکن نیست. بعد از اینکه دریافتید چه چیزی محصول یا سرویس شما را عالی می‌کند، باید این محصول را به شیوه‌ای ساده و گیرا بازاریابی کنید. برای مثال به تبلیغات اپل نگاهی بیاندازید. هیچ عنصر فانتزی در آن‌ها وجود ندارد. این تبلیغات ساده و واضح هستند و این حس عضویت در چیزی فرا مدرن و فرا خلاقانه را به شخص منتقل می‌کنند.

علاوه بر این موارد، شما باید یک تجربه استثنایی را به مشتری ارائه دهید. به یاد داشته باشید که برای ایجاد طیفی از افراد برای دنباله‌روی از برند، باید کاری کنید که آن‌ها عاشق و دلباخته محصولات و سرویس‌های شما شوند. برای این کار، توصیه‌های زیر را مدنظر داشته باشید:

  • اطلاعاتی ارزشمند و رایگان را در اختیار افراد قرار دهید.
  • با گوش دادن به مشتریان، از رقبایتان متمایز شوید.
  • محصولات و سرویس‌های خود را از طریقی جذاب و زیبا به مشتریان معرفی کنید.
  • برای چیزی تلاش کنید که افراد موافق شما بتوانند آن را دنبال کنند.
  • تجربه‌ای بی‌نظیر از سرویس‌دهی را به مشتریان خود ارائه دهید. (مانند اپل و جنیوس بار‌های این کمپانی.)
  • اصیل و پایدار باشید.


 کلگیت (ایجاد اعتماد)

 به جای فروش صرف محصولات، شرکت کولگیت در طول این سال‌ها رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته و انتخاب کرده است تا به مشتریانش آموزش دهد. این استراتژی به کولگیت کمک کرده است تا نه تنها بتواند خمیر دندان بفروشد، بلکه به یکی از برندهای معتبر و قابل اعتماد خمیرندان در جهان تبدیل شود. در بازاریابی، روش‌هایی برای ترویج اعتماد وجود دارد، اما هیچ روشی به اندازه آموزش دادن به مشتریان و فهماندن اینکه محصول شما چگونه می‌تواند مشتریان را منتفع کند مثمرثمر نیست.

به عنوان بخش از استراتژی بازاریابی، شرکت کولگیت یک مرکز مراقبت‌های دهانی را راه‌اندازی کرد که اطلاعات و فیلم‌های آموزشی در مورد مراقبت از دهان و دندان در آن قرار داده شده است. آن‌ها همچنین اطلاعات ارزشمندی در مورد چگونگی مسواک زدن و نخ دندان کشیدن صحیح و پیشگیری از بیماری‌های دهان و دندان را با مشتریان به اشتراک می‌گذارند. این استراتژی ممکن است برای یک برند خمیردندان واضح به نظر برسد، اما هر کسب و کاری می‌تواند از چنین استراتژی استفاده کرده و از مزایای آن بهره‌مند شود.

اکثر مشتریان عاشق دریافت اطلاعات رایگان و یادگیری در مورد چیزهایی هستند که می‌تواند روی زندگی‌ خود آن‌ها و یا زندگی افراد اطرافشان تاثیرگذار باشد. برای تکرار این استراتژی در کسب و کارتان، به این فکر کنید که مشتریانتان واقعا چه می‌خواهند بدانند و چه اطلاعاتی می‌تواند زندگی آن‌ها را ساده‌تر کند. همچنین به این فکر کنید که محصولات شما چگونه می‌توانند مشکلات مشتریان را حل کنند و چگونه می‌توانید این راه‌حل‌ها را به اطلاعات ارائه شده گره بزنید. بررسی‌ها نشان داده است که وقتی شما چیزی ارزشمند را به صورت رایگان به مشتری ارائه می‌کنید، تمایل مشتریان به سفارش از شما در آینده و همچنین تمایلشان به پیشنهاد کردن برند شما بیشتر می‌شود. شرکت کولگیت ممکن است که یک بودجه بازاریابی میلیون‌دلاری برای ساخت ویدئوها و ایجاد محتوا داشته باشد، اما تمام کاری که شما باید انجام دهید این است که به درون ذهن مشتریانتان نفوذ کنید و آن چیزی که دقیقا خواسته‌شان است را به آن‌ها ارائه دهید.

حتی با کمتری بودجه، شما می‌توانید وبلاگ، کتاب الکترونیکی، ویدئو، ایمیل و حتی دوره‌های آموزشی بسازید که تمامی این موارد در آموزش دادن به مشتریان، ایجاد روابط بلند مدت و ایجاد اعتماد موثر هستند.

 

 استارباکس (استراتژی اجتماعی)

 80درصد از شرکت‌های حاضر در لیست Fortune 500 در توییتر فعال هستند؟ این آمار به شما چه می‌گوید؟

اگر می‌خواهید کسب و کارتان را به سطح جدیدی ارتقا دهید، حضور قدرتمند در شبکه‌های اجتماعی یک ضرورت است. شبکه‌های اجتماعی از آنجایی مهم هستند که کمک می‌کنند تا هویت برند، اقتدار و اعتماد ایجاد شود. شبکه‌های اجتماعی همچنین به مشتریان کمک می‌کنند تا در سطحی صمیمی‌تر با برند تعامل برقرار کنند که در نهایت به ایجاد روابطی قدرتمند‌تر در طول زمان منجر می‌شود. استارباکس نمونه بارز کسب و کارهایی که به خوبی از ظرفیت شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند. استارباکس دقیقا نیازهای مخاطبانش را می‌داند و حساب‌های کاربری فیسبوک، توییتر و اینستاگرام خود را در نهایت موفقیت مدیریت می‌کند. دلایلی پشت پرده این موفقیت‌های استارباکس در شبکه‌های اجتماعی نهفته است. از جمله این دلایل عبارتند از:

آن‌ها به طرزی هوشمندانه از ویدئوها، گیف‌ها و تصاویر در فید خود استفاده می‌کنند.

آن‌ها همراه با هر توییت یک تصویر سفارشی نیز ارسال می‌کنند.

استارباکس، به خصوص در توییتر، به مخاطبانش پاسخ می‌دهد.

آن‌ها با وقایع روز آپدیت هستند و از آن‌ها به عنوان مزایای بازاریابی خود استفاده می‌کنند.

استارباکس هشتگ‌های منحصر به فرد خود را ایجاد می‌کند و این هشتگ‌ها به صورتی ویروسی پخش می‌شوند.

استارباکس همچنین از طریق شبکه‌های اجتماعی، مسابقات و تبلیغاتی را ترتیب می‌دهد و بسیاری از این مسابقات به صورتی ویروسی در سرتاسر وب پخش می‌شوند.

استارباکس به طور قطع درصد بالایی از بودجه تبلیغاتی خود را به شبکه‌های اجتماعی اختصاص می‌دهد و تیم‌هایی را در اختیار دارد که همه عناصر را سازماندهی و هماهنگ می‌کنند، اما هنوز مواردی وجود دارند که کسب و کار کوچک شما می‌تواند چیزهایی را از آن یاد بگیرد.

مدیریت کردن موفق شبکه‌های اجتماعی فقط در فکر کردن در مورد برخی طرح‌های بزرگ برای جلب توجه افراد خلاصه نمی‌شود. بلکه مدیریت موفق شبکه‌های اجتماعی یعنی ایجاد ارتباط با طرفداران و ارائه دادن چیزهایی فراتر از آنچه مشتریان انتظارش را دارند. بعد از اینکه به برند خود سروسامان دادید، اکنون می‌دانید چه مواردی عامل موفقیت برند هستند و همچنین دقیقا می‌دانید که مشتریانتان به دنبال چه می‌گردند. باید از این مورد به عنوان یک مزیت بازاریابی استفاده کنید و فید شبکه‌های اجتماعی خود را به گونه‌ای بچینید که حمایت و تعلق خاطر شما به طرفداران و همچنین دانش شما در صنعت را نشان دهد. این کار را می‌توانید از طریق به اشتراک‌گذاری مقالات، تصاویر و پاسخ دادن به پیام‌ها و توییت‌های مشتریان انجام دهید. تمامی این موارد را با یک چاشنی سرگرم‌کننده ارزشمند و تبلیغات مکرر آمیخته کنید.


  Whole Food Market (ایده‌ای به خصوص را ترویج دهید.)

وقتی که Whole Food Market پا به بازار گذاشت، هیچ شرکتی مشابه آن وجود نداشت. استراتژی آن‌ها این بود که فقط یک چیز را ارائه دهند و ارائه این یک چیز به بهترین نحو صورت بگیرد. برخی از بازاریابان و مالکان کسب و کارها بر این عقیده‌اند که تمامی افراد باید محصولات آن‌ها را خریداری کنند و یا باید همه چیز بفروشند. اما این استراتژی در نهایت می‌تواند به یک فاجعه ختم شود و برند شما را بدون نقشه جلوه دهد. هدف از ایجاد Whole Food Market این بود که غذاهایی پاک و ارگانیک را به دست مشتریان برساند و آن‌ها هرگز از این وعده تخطی نکردند. امروزه Whole Food Market با برندهای زیادی که استراتژی‌ها و مکتب فکری این شرکت را در پیش گرفته‌اند رقابت می‌کند، اما یکی از دلایلی که باعث پایداری Whole Food Market شده است، فلسفه عمیق این شرکت است.


Whole Food  در مورد منابع تامین مواد غذایی خود به مشتریان قول داده و معیارهایی را بوجود آورده است که بسیاری از رقبا از ایجاد آن ناتوان‌اند. فرقی نمی‌کند که چه محصولی را از Whole Food خریداری می‌کنید، افراد به طور ناخودآگاه و به دلیل تصویری که این برند از خود بوجود آورده است، بعد از خرید از Whole Food احساس می‌کنند که یک انتخاب سالم را انجام داده‌اند.

برای تکرار این استراتژی در کسب و کارتان، برند شما باید ایده‌ای به خصوص را ترویج دهد. این ایده ممکن است غذای پاکیزه، امانت‌داری و یا خدمات‌رسانی بی‌نقص به مشتریان باشد. هرچیزی که هست، برند شما باید آن را ترویج دهد و نباید از آن تخطی کند. استفاده از اهداف بشردوستانه نیز یکی از روش‌های خوب برای جلب توجه مشتریان و انتقال احساسی خوب به آن‌ها برای خرید محصولات و سرویس‌های شماست. بررسی‌های اخیر نشان داده است که مشتریان هزاره مایل به خرید از شرکت‌هایی هستند که از یک دلیل خوب پشتیبانی می‌کنند و به نوعی این دلیل خوب را به جامعه تسری می‌دهند. برای مثال، WholeFood از کشاورزان محلی و تعهدنامه تجارت عادلانه پشتیبانی می‌کند که به نوعی برای جامعه مفید است. برند شما نیز برای بهبود وجهه خود جهت جذب مشتریان بیشتر می‌تواند از همین استراتژی بهره بگیرد.

 

 نایکی (یک داستان بفروشید.)

همانند شرکت کولگیت که اطلاعات ارزشمند را در اختیار مشتریانش قرار می‌دهد، شرکت نایک نیز از همین استراتژی به گونه‌ای متفاوت استفاده می‌کند. برای هر جفت کفش دوندگی جدید، برای هر بایت جدید فناوری، نایک یک داستان را ارائه می‌دهد و نه فقط مشخصات محصول را. حتی در صفحه اصلی وب‌سایت، نایک داستانی در مورد برخی از کفش‌های مشهور خود و مسیری که این کفش‌ها از ایده تا تولید طی کرده‌اند را به تصویر کشیده است. نایک داستان می‌فروشد، که این داستان فروشی به فروش محصولات نیز کمک می‌کند و برند شما نیز می‌تواند همین کار را انجام دهد.

هر محصول و سرویسی که شما ارائه می‌دهید، داستان مخصوص به خود را درد و اگر به اندازه کافی خلاق باشید، می‌توانید این داستان را به چیزی قدرتمند برای خود تبدیل کنید. در مورد جالب‌ترین ابعاد برند خود و آن چیزی که ممکن است به نظر مخاطبان جالب بیاید فکر کنید. این موارد جالب ممکن است عکس‌های پشت صحنه و یا حتی یک پست وبلاگی با این موضوع باشد که شما چگونه به مشتریانتان و سایر برندها کمک کرده‌اید. این داستان لازم نیست که خیلی بزرگ یا بیش از حد خنده‌دار باشد. مشتریان فقط می‌خواهند چیزی را در محصول یا سرویس شما پیدا کنند که قابل اعتماد و قابل تکیه کردن باشد.

هرچیزی که انتخاب می‌کنید فرقی ندارد، مهم این است که بدانید خلق یک داستان از فروش یک محصول بسیار قدرتمند‌تر است. نوشتن پست‌های وبلاگی یا استفاده از سرویس‌هایی مانند اینستاگرام یک راه عالی دیگر برای نمایش یک داستان بصری در مورد برندتان است. در میان تمامی شرکت‌های حاضر در لیست فورچون 500، نایکی قوی‌ترین حضور را در اینستاگرام دارد و آن‌ها از این پلتفرم به شیوه‌ای هوشمندانه استفاده می‌کنند .نایکی در اینستاگرام مواردی مانند قدرت بدنی و تناسب اندام، سلامتی و مواردی از این دست را ترویج می‌دهد. نایکی چیزی را ترویج می‌دهد که از یک جفت کفش دوندگی بزرگتر است. این استایل غیر مستقیم از بازاریابی دقیقا آن چیزی است که مصرف‌کنندگان در مورد یک برند یا محصول به آن علاقه دارند و باعث می‌شود که آن‌ها تا پایان با داستان همراهی کنند. در نهایت، این تاکتیک باعث تازه ماندن نام برند شما در ذهن مخاطب می‌شود.

 همان طور که راجر مارتین در مجله کسب و کار دانشگاه هاروارد اشاره می‌کند: بازاریابی خوب و استراتژی خوب یعنی انتخاب گزینه‌هایی است که مجموعه خاصی از قابلیت‌ها را ایجاد و نگهداری می‌کنند که شرکت را قادر می سازد که از رقبا پیشی بگیرد.

شما ممکن است که بودجه تبلیغاتی کوکاکولا یا اپل را در اختیار نداشته باشید، اما وقتی با نقاط قوت خود کار می‌کنید و یک استراتژی بازاریابی را در دست دارید که سازگار، نوآورانه و هم راستا با برند است، هیچ دلیلی وجود ندارد که شما هم نتوانید در لیست فورچون 500 جای بگیرید. موفقیت در بازاریابی تماما با داشتن یک استراتژی منحصر به فرد که پشتیبان رشد و توسعه کسب و کار است، آغاز می‌شود. در مورد نقاط قوت خود و آن چیزی که واقعا می‌توانید به مشتریان ارائه دهید فکر کنید. چگونه می‌توانید زندگی آن‌ها را غنی کنید و چگونه می‌توانید کاری کنید که آن‌ها عاشق محصولات و سرویس‌های شما شوند؟ با دنبال کردن ردپاهای شرکت‌های برتر فورچون 500 که در بالا ذکر شده‌اند، برند شما نیز به آسانی می‌تواند یک استراتژی قدرتمند بازاریابی را توسعه دهد که به کسب نتایج مثبت ختم می‌شود.

 

در نهایت جالب است بدانید که 429‌ تا از کمپانی‌هایی که در سال 1955 در لیست فورچون 500 قرار گرفتند اکنون دیگر وجود ندارند. این خود اثبات می‌کند که برای موفق کردن کسب و کار و استراتژی بازاریابی در طولانی مدت، این دو باید انعطاف‌پذیر و همراه با بازار تغییرپذیر نیز باشند.

بودجه تبلیغاتی 10 میلیون دلاری و زمان سه ساله برای رسیدن به سوددهی، نسبت به زمانی که یک فرد نیاز دارد، سریعا با ده هزار دلار بودجه به سوددهی برسد، استراتژی متفاوتی را می طلبد.
اگر از استراتژی بازاریابی یک شرکت بزرگ استفاده کنید، ده هزار دلار شما مثل یک قطره در اقیانوس خواهد بود. بودجه شما به هدر خواهد رفت و موثر واقع نخواهد شد؛ چون برای مقیاس کاری خود از استراتژی اشتباهی استفاده کرده اید.

 

منابع:

کتاب بازاريابي يک صفحه اي، اثر آلن ديب، ترجمه: محمد يوسفي

https://www.bartarinha.ir/

 

www.radbusiness.ir

 

 

 

دیگر مقالات
ارسال نظر
حداکثر تعداد کاراکتر متن نظر 500 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.