برنامه بازاريابي به شيوه دکتر راد - قسمت 5

برنامه بازاريابي به شيوه دکتر راد

قسمت پنجم

دون خوان در کتاب افسانه های قدرت می‌گوید:" تفاوت اصلی بین مرد عادی و یک جنگجو در این است، که جنگجو هر اتفاقی را به‌ عنوان یک مبارزه در نظر می‌گیرد درحالی‌که یک مرد عادی آن را نعمت و یا بلا از جانب خداوند می‌پندارد". اگر آنچه دون خوان می‌گوید بسیاری از آن کارآفرینان همانند آن مرد عادی هستند که با خود فکر می کنند در صورتی می توانند تبدیل به یک جنگجو شوند که خداوند به آن ها قدرتی خاص عطا فرماید و در غیر این صورت تا ابد در  همان حالت باقی می مانند.

برخلاف باور عموم، تجربه به من نشان داده که دلیل موفقیت افرادی که در کارشان بسیار خوب عمل می‌کنند و استثنایی هستند دانش زیاد نیست، بلکه تفکر یادگیری دلیل موفقیت آن‌هاست.

امروزه يادگيري جاده حياتي شناخت و انطباق با سذعت فزاينده در حال تغيير است. مارکوات در اين معتقد است که براي سرآمدي در دنياي متحول امروزي بسيار کليدي است.با اين حال بيشتر سازمان ها و مديران بين يادگيري و آموزش تميزي قائل نشده و يادگيري را همان آموزش مي دانند. اين در حالي است که يادگيري معناي وسيع تري از آموزش دارد. به طور کلي مي توان گفت ياد گرفتن به معناي تقويت توانايي به کمک تجربه اي است که از پيگيري امور به دست مي آيد. يادگيري هميشه در طي زمان و در مسير زندگي واقعي به دست مي آيد. يادگيري هميشه در طي زمان و در مسير زندگي واقعي به دست مي آيد. در واقع يادگيري يک آموزش مداوم است که به کليه فرصت هاي يادگيري که پس از اتمام تحصيلات اجباري پيش مي آيد و از آن استفاده مي گردد، اطلاق مي گردد. نقش يادگيري در همه صحنه هاي زندگي سازماني

 

لذا آنچه که دستاورد من از ارتباط با بسیاری از سازمان های کوچک و بزرگ است از بانک ها گرفته تا کارخانجات صنعت فولاد کشور و تا یک فروشگاه مبلمان، همه و همه بیش از سودی که به دست می‌آورند کار می‌کنند.

در واقع کارکردن مدیران این سازمان ها مشکل اصلی نیست بلکه مشکل، فعالیت اشتباهی آن ها و نتایج آن اغلب فروش پایین ، عدم مدیریت ، نارضایتی (مشتریان داخلی و خارجی) خواهد بود.

مايکل گربر در کتاب افسانه کارآفريني خود مي گويد: آمريکايي ها ضرب المثلي دارند که مي گويد کسب و کارهاي کوچک کار نمي کنند بلکه صاحبان آن ها کار مي کنند. و ما هم به اين نتيجه سيديم که در اين کشور، صاحبان  کسب و کارهاي کوچک بيشتر از آنچه که به دست مي آورند، کار مي کنند. در حقيقت مشکل اين نيست که افراد در اين کشور کار نمي کنند، بلکه مشکل اين است که آن ها اشتباه کار مي کنند و در نتيجه بيشتر کسب و کارها عاقبتشان به آشفتگي ختم مي شود: غير قابل کنترل، غير قابل پيش بيني و بي نتيجه.

 

www.radbusiness.ir

 

دیگر مقالات
ارسال نظر
حداکثر تعداد کاراکتر متن نظر 500 ميياشد
نظراتی که حاوی توهین یا افترا به اشخاص، قومیت ها، عقاید دیگران باشد و یا با قوانین کشور وآموزه های دینی مغایرت داشته باشد منتشر نخواهد شد - لطفاً نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.